روابط عمومی

مهدی ق

روابط عمومی

مهدی ق

پاپ آرت Pop Art

پاپ آرت Pop Art 

هنر پاپ (Pop Art) یا هنر مردم وار، یک جنبش هنری بود که در سال های دهه شصت در انگلستان و آمریکا به وجود آمد. هنر پاپ یکی از جنبش های اصلی قرن بیستم بود. دستمایه اصلی هنرمندان این سبک، فرهنگ مردمی، تولیدات انبوه، تبلیغات محیطی یا تلویزیونی، بسته بندی ها و در کل هر آنچه مردم بیشتر می دیدند از چیدمان 100 قوطی کنسرو سوپ گرفته تا سریوگرافی پرتره مونالیزا. این سبک را می توان یک سبک روشن فکرانه با نگاهی انتقادی به مصرف گرایی به خصوص در آمریکا دانست.

پیشینه هنر پاپ:
کلمه هنر پاپ یا
Pop Art را جان مک هله(John McHale)در سال 1954 به وجود آورد. آقای مک هله معنی هنر پاپ رادر یک نمایشگاه در انگلستان به ریچارد همیلتن (Richard Hamilton) توضیح داده بود. سه یا چهار ماه بعد، آقای همیلتن طی نامه ای معنی هنر پاپ را تبیین کرد. در این نامه همیلتن گفته بود که هنر پاپ یک هنر جوان، ارزان، مردمی، فانی، مصرف گرا، کنایه آمیز، شهوت انگیز، فریبنده و یک تجارت بزرگ است. در سال 1958 کلمه Pop Art را برای اولین بار در مجله Architectural Digest چاپ کردند. هنر پاپ را دادای نیمه دوم قرن بیستم نامیدند. این جنبش  در آخرین سال های دهه 1950 در انگلستان به وجود آمد و در آمریکا به نقطه کمال خود رسید.

پاپ آرت چیست؟عبارت پاپ آرت مختصر پاپیولار آرت Popular Art (هنر توده) است. نام این جنبش همه چیز در باره خودش را آشکار می کند. پاپ آرت می خواست هنر را دوباره به زندگی روزانه مردم بیاورد. این جنبش در واکنش به نقاشی آبستره به میان آمد و ادعا می کرد جنبش آبستره بیش از حد سوفسطایی و نخبه گرا است.

تصاویر مورد پسند هنرمندان پاپ، اشیا از زندگی روزمره بود. به طور مثال قوطی های سوپ به طراحی اندی وارهول. خصوصیت گرایش جنبش پاپ آرت استفاده وارهول از سیریگرافی، یک شیوه فوتو رئالیستیک Photo Realistic و توده پسند پرینت میکینگ Print Making بود. پاپ آرت با فشار وارد مطبوعات و اعلانات شد. تفاوت بین هنر های زیبا و هنر های اعلانات بازرگانی به طور ارادی از بین رفت. مثال بسیار خوب پوشش آلبوم های موسیقی سال های دهه شصت است. شخصیت اصلی این مکتب فکری بدون شک اندی وارهول Andy Warhol  1928-1987 بود. نام های بزرگ دیگر جاسپر جانس Jasper Johns، رابرت روشنبرگ Robert Rauschenberg، دیود هاکنی David Hackney، کلاوس اولدنبرگ Claus oldenburg، روی لیشتیستین Roy Lichtenstein، جورج سگال George Segal، جیمز روزنکویست James Rosenquist بودند. جنبش پاپ آرت عمدتا یک جنبش هنری آمریکایی و بریتانیایی بود.

تفکرات حاکم بر سبک Pop
پاپ آرت در اصل یک جنبش هنری متعلق به دهه 60 میلادی است. هنرمندان اولیه پاپ یک گروه هنری مستقل انگلیسی بودند که زیبایی شناسی هنری را گسترش دادند. در واقع این ها عقیده داشتند مبتذل ترین عناصر فرهنگ جامعه قابل زیبا بودن و هنری بودن هستند. آنها ابزارهای کار خود را فیلم های عامه پسند، آگهی های تبلیغاتی، داستان های کمیک استریپ علمی تخیلی، موسیقی پاپ، حروف و علائم متداول، اشیای روزمره و کالای مصرفی، معرفی کردند. در واقع هرچه که در چشمان مردم بیشتر دیده می شود می تواند ابزار قدرتمندی برای پاپ آرت باشد. پدید آورندگان پاپ آرت بر تأثیر بر فرهنگ عامه شهری تأکید داشتند. در آمریکا، پاپ آرت قدرت و نفوذ فراوانی داشت و به نوعی واکنشی برابر اکسپرسیونیسم انتزاعی و باورهای دادائیستی بود. هنر پاپ آرت به سرعت در عرصه های مختلفی مثل طراحی گرافیک، سینما و... رسوخ کرد. در دوران جدید با ظهور بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی کنار بزرگراه ها، پاپ آرت قدرتمندترین ابزار خود را یافت.

همیشه پاپ آرت و «پول درآوردن از هنر» چنان به هم نزدیک به نظر می آیند که اگر نیت به وجود آورندگان آنها را در نظر نگیریم، به راحتی با هم اشتباه می شوند. این دو با هم بده بستان دارند، پاپ آرت از تجارت تغذیه می کند و تجارت از پاپ آرت.

هنرمندان سرشناس پاپ آرت:انگلستان: ریچارد همیلتون و ادواردو پاولوزی Eduard Paolozzi گروه "ایندپندنت Independent" را تأسیس کردند، این گروه مهم ترین حرکت این سبک در سراسر انگلستان بود. در دهه 1960 جنبش هنر پاپ را پیتر بلیک، پاتریک کالفیلد Patrick Caulfield، داوید هآکنی David Hackney، آلان جونس Alan Jones و پیتر فیلیپس Peter Phillips ادامه دادند.

آمریکا: در اولین سال های 1960 هنر پاپ به آمریکا رسید و در کار هنرمندانی مثل جیم داین Jim Dine، جاسپر جونز، روی لیشتنشتاین و روبرت راشنبرگ  تأثیر گذار شد. یکی از مهم ترین هنرمندان این سبک اندی وارهول بود.


پاپ آرت در سایر هنرها:
طراحی محصول و گرافیک تبلیغاتی به سبک پاپ آرت، بر هنرمندان پسین خود بسیار تأثیر گذار بود. به طوری که امروزه اکثر طرح های گرافیکی تجاری از ایده های پاپ آرت بهره می برند. همچنین به خاطر استفاده از عناصر ساده زندگی روزمره و فرهنگ مصرف گرایی روزمره، بسیاری از کارتون ها از سبک نقاشی های تبلیغاتی پاپ آرت بهره می برند.

بسیاری از هنرمندان سرشناس پاپ نقاشی های فراوانی از حالت های روزمره و عادی زندگی دارند و این نشانه نگاه هنری آنها به اتفاقات روزمره است. هرچند که نباید فراموش کرد که هنرمندان پاپ آرت همواره نگاهی تجاری به هنر دارند.
موسیقی پاپ نیز هرچند که چندان وابسته به گرافیک و طراحی پاپ به نظر نمی رسد، اما تمام هنرمندان پاپ در این اعتقاد مشترک هستند که پیش پا افتاده ترین عناصر فرهنگ جامعه نیز قابل زیبا بودن هستند و می توان آنها را با زبان هنری بیان کرد.

منبع: http://fa.wikipedia.org/wiki/پاپ_آرت
+ ویرایش علمی و ادبی
+ تصاویر

تهیه شده در: http://www.newdesign.ir/search.asp?id=68&rnd=7666

هنر عامه

ریچارد همیلتپن، چه چیزی است که خانه امروزین را متفاوت‌تر و جذاب‌تر می‌کند؟، ۱۹۵۶ کلاژ ۲۵×۲۶، مجموعه خصوصی، لس آنجلس، آمریکا.

هنر عامه یا هنر پاپ (به انگلیسی: Pop Art) یک جنبش هنری بود که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در انگلستان و آمریکا به وجود آمد. هنر پاپ یکی از جنبشهای اصلی قرن بیستم بود. دستمایهٔ اصلی هنرمندان این سبک فرهنگ مردمی، تولیدات انبوه، تبلیغات محیطی یا تلویزیونی، بسته بندی‌ها و درکل هر آنچه مردم بیشتر می‌دیدند از چیدمان ۱۰۰ قوطی کنسرو سوپ گرفته تا سریوگرافی پرترهٔ مونالیزا. این سبک را می‌توان یک سبک روشنفکرانه با نگاهی انتقادی به مصرف گرایی به خصوص در آمریکا دانست.

اندی وارهول/گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران

کلاژ خلق شده با استفاده از عکس‌ها و مدارک قدیمی

پیشینه

کلمه هنر پاپ یا Pop Art را جون مکهله(John McHale)در سال ۱۹۵۴ به وجود آورد. آقای مکهله معنی هنر پاپ رادر یک نمایشگاه در انگلیستان به ریچارد همیلتن (Richard Hamilton) توضیح داده بود. سه یا چهار ماه بعد، آقای همیلتن طی نامه‌ای معنی هنر پاپ را تبیین کرد. در این نامه همیلتن گفته بود که هنر پاپ یک هنر جوان، ارزان، مردمی، فانی، مصرف‌گرا، کنایه‌آمیز، شهوت‌انگیز، فریبنده و یک تجارت بزرگ است. در سال ۱۹۵۸ کلمهPop Art را برای اولین بار در مجله Architectural Digest چاپ کردند. به زودی یک جنبشی به وجود آمده بود و از اواسط دهه ۱۹۶۰ کاملاً شناخته شده بود. هنر پاپ را دادای نیمه دوم قرن بیستم نامیدند. جنبش هنر پاپ در اخرین سالهای دهه ۱۹۵۰ در انگلستان به وجود آمد و در آمریکا به نقطه کمال خود رسید.

جنبش پاپ آرت

عبارت پاپ آرت مختصر پاپیولر آرت (هنر توده) است. نام این جنبش همه چیز در باره خودش را آشکار می‌کند. پاپ آرت میخواست هنر را دوباره به زندگی روزانه مردم بیاورد. این جنبش در واکنش به نقاشی آبستراکت به میان آمد و ادعا می‌کرد جنبش آستراکت بیش از حد سوفسطایی و نخبه گرا است. تصاویر مورد پسند هنرمندان پاپ اشیا از زندگی روزمره بود بطور مثال قوطی‌های سوپ برای اندی وارهول و کمیدی برای روی لیشتیستین. خصوصیت گرایش جنبش پاپ آرت استفاده وارهول از سیریگرافی، یک شیوه فوتو ریلستیک و توده پسند پرینت میکنگ بود. پاپ آرت با فشار وارد مطبوعات و اعلانات شد. تفاوت بین هنرهای زیبا و هنرهای اعلانات بازرگانی بطور ارادی از بین رفت. مثال بسیار خوب پوشش آلبوم‌های موسیقی سالهای شصت است. شخصیت مکتب فکری بدون شک اندی وارهول (۱۹۸۷-۱۹۲۸) بود. نام‌های بزرگ دیگر جاسپر جانس، رابرت روشنبرگ، دیود هاکنی، کلیس اولدنبرگ، روی لیشتیستین، جورج سیگال، وین یا جمیز روزنکویست بودند. جنبش پاپ آرت عمدتاً یک جنبش هنری آمریکایی و بریتانیایی بود.

پاپ آرت از دید کلی

پاپ آرت، گرچه حالا اسمش را در ایران و جاهای دیگر فراوان شنیده می‌شود، در اصل یک جنبش هنری متعلق به دهه ۶۰ میلادی است. یک گروه هنری مستقل انگلیسی بودند که زیبایی‌شناسی هنری را گسترش دادند. در واقع این‌ها عقیده داشتند مبتذل‌ترین عناصر فرهنگ جامعه قابل زیبا بودن و هنری بودن هستند. آنها ابزارهای کار خود را فیلم‌های عامه پسند، آگهی‌های تبلیغاتی، داستان‌های کمیک استریپ علمی تخیلی، موسیقی پاپ، حروف و علائم متداول، اشیای روزمره و کالای مصرفی، معرفی کردند. در واقع هرچه که در چشمان مردم بیشتر دیده می‌شود می‌تواند ابزار قدرتمندی برای پاپ آرت باشد. پدید آوردندگان پاپ آرت بر تأثیر بر فرهنگ عامه شهری تاکید داشتند. در آمریکا، پاپ آرت قدرت و نفوذ فراوانی داشت و به نوعی واکنشی برابر اکسپرسیونیزم انتزاعی و باورهای دادائیسمی بود. مشهورترین هنرمند پاپ آرت همه دوره‌ها، شاید اندی وارهول باشد که احتمالاً بعضی آثارش را دیده باشید. هنر پاپ آرت به سرعت در عرصه‌های مختلفی مثل طراحی گرافیک، سینما و در رسوخ کرد. در دوران جدید با ظهور بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی کنار بزرگراه‌ها، پاپ آرت قدرتمندترین ابزار خود را یافت همیشه پاپ آرت و «پول درآوردن از هنر» چنان به هم نزدیک به نظر می‌آیند که اگر نیت بوجود آورندگان آنها را در نظر نگیریم، ساده است که با هم اشتباه شوند. این دو با هم بده بستان دارند، پاپ آرت از تجارت تغذیه می‌کند و تجارت از پاپ آرت.

هنرمندان

  • انگلستان

ریچارد همیلتون و ادواردو پاولوزی گروه وزو ایندپندنت را تأسیس کردند، این گروه مهم‌ترین حرکت این سبک در سراسر انگلستان بود. در دهه ۱۹۶۰ جنبش هنر پاپ را پیتر بلیک، پاتریک کالفیلد، داوید هکنی، آلان جونس و پیتر پیلیپس ادامه دادند.

  • آمریکا

در اولین سالهای ۱۹۶۰ هنر پاپ به آمریکا رسید و در کار هنرمندانی مثل جیم دینه، جاسپر جونس، روی لیختنشتاین و روبرت راشنبرگ تأثیر گذار شد. یکی از مهم‌ترین هنرمندان این سبک اندی وارهول بود.

تأثیرات

این سبک نه تنها بر هنرمندان پسین خود تأثیر گذار بود بلکه گرافیک و تبلیغات تجاری را نیز متحول ساخت.

جستارهای وابسته

منابع

دهه‌ی شصت و هنر همگانی

پس از جنگ دوم جهانی و به خصوص دهه‌ی پنجاه میلادی، سال‌هایی است که تبلیغ برای مصرف هرچه بیشتر کالاها از هر راهی مدام تکرار می‌شود، از طریق هر رسانه ممکن و موجود. این تبلیغات گسترده و حضور ملموس‌تر رسانه‌های جمعی به همگون و همشکل شدن سلیقه‌ها می‌انجامد. سلیقه زمانی که عمومی و همسان می‌شود آنگاه فروش گسترده‌ی کالاهای حتا فرهنگی هم به راحتی امکان‌پذیر خواهد بود و از این طریق صنعت جدیدی به نام «صنعت فرهنگ» به وجود می‌آید. رشد اقتصادی که به صنعت فرهنگ هم سرایت کرده بود، بازار هنر را از هر جهت بزرگ یا متورم کرد. این رویکرد کالایی شدن در عمل به اینجا رسید که اثر هنری، کالایی قابل تصرف و تملک همانند هر کالای مشابه دیگری در بازار شد. پس این «کالا» نیز می‌بایست از قواعد بازار تبعیت کند از عرضه و تقاضا. بنابراین اثر هنری یا فرآورده این صنعت جدید برای پذیرفته شدن در بازار باید مطبوع و خوشایند و در حقیقت همگن و همساز با نظام موجود باشد.

قوطی کنسرو کمپبل اثر اندی وارهول
 در این حالت هنرمند به یک تولیدکننده‌ی مطیع کالاهای خوش فروش و بی‌ضرر تبدیل می‌شود. بنابراین در سخن آخر، هنر که خود زمانی می‌توانست اعتراضی باشد به شرایط زیست آدمی، خودش عملا در همان سیستمی که می‌بایست به آن معترض باشد جذب شد. تعدادی از فیلسوفان اروپایی و به‌خصوص تئودور آدورنو (1969- 1903) و ماکس هورکهایمر (1973-1895) این روند را به خوبی در آثار خود ترسیم کرده و معتقد بودند فرهنگ دیگر به «صنعت فرهنگ» تبدیل خواهد شد و این اصطلاح جدید را در پژوهش فلسفی خود به نام «دیالکتیک روشنگری» (1944) به کار بردند.نشر این دیدگاه انتقادی و دیدگاه‌های مشابه دیگر، در هر حال واکنش‌ها و تلاش‌های هنری افراد و گروه‌های مختلفی را در پی داشت که می‌خواستند از پیوستن، جذب شدن و همراه شدن با آن صنعت فرهنگ‌ساز و هم‌شکل‌کننده دوری کنند. اما دشواری بزرگی که همواره در برابر این تلاش‌ها وجود داشته آن است که هر شکل هنری تازه و نویی که به نحوی قصد طغیان یا اعتراض علیه نظام بازار را دارد سرانجام خود در آن جذب و سپس به عنوان کالایی جذاب برای فروش در مقیاس انبوه تولید و عرضه می‌شود.

روی لیکتن استاین در کنار یکی از آثارش در ابعاد 372×280

اما پس از این مقدمه بازگردیم به عرصه‌ی هنرها و به خصوص هنرهای تجسمی. در این زمینه نیز ابتدا باید دید که فضای هنری پس از پایان جنگ جهانی دوم چگونه بوده است و چه گرایش‌هایی در آن وجود داشته است تا سپس درک تغییرات به وجود آمده در آن راحت‌تر صورت پذیرد.در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم تلاش‌هایی در جهت بازسازی وحدت فرهنگی اروپا صورت می‌گرفت. اما در عمل در عرصه‌ی هنر بحران‌هایی جدی وجود داشت. بخشی از این بحران یا سرگردانی مربوط به حضور و تسلط فرهنگی آمریکا و همچنین تاثیرات آشکار فن آوری اطلاعات و رسانه‌ای در زیبایی‌شناسی و هنر بود. (آرگان، 264)پاپ آرت (Pop art) از مشخص‌ترین جریان‌های هنری بود که از اواسط دهه‌ی پنجاه آغاز شد و در سال‌های شصت به اوج خود رسید. بحث‌های متضاد بر سر ماهیت این جریان هنری بسیار است، اما اهمیت آن در اینجا برای ما از آن روست که می‌توان به‌طور مستقیم آن را با تحولات «صنعت فرهنگ» و تولید انبوه محصولات هنری و فرهنگی درک کرد.

مرلین مونرو، اثر اندی وارهول
پاپ آرت در انگلستان و سپس ایالات متحده آمریکا پا گرفت و چهره‌های شاخص آن «روی لیکتن استاین»، «اندی وارهول»، «دیوید هاکنی» و «اولدنبرگ» بودند. در پاپ آرت همان اشیای مصرفی و تولیدی دور و بر که به صورت هم‌شکل و هم‌سان بی‌نهایت بار تولید و تکرار می‌شدند دستمایه‌ی خلق اثر هنری بودند. یک قوطی کنسرو یا سوپ، بطری کوکاکولا، علامت‌های تجاری، همبرگر، خمیر دندان یا داستان‌های فکاهی مصوری که آخرین جنگ افزارها و هواپیماهای نظامی ایالات متحده را نشان می‌دهد و یا تصاویری از مرلین مونرو یا حتا مائو. هیچ نوستالژی‌ای در کار نیست. یک قوطی کنسرو که اینک روی بوم نقاشی شده و به دیوار نمایشگاه آویخته است، دقیقا به همان شکل است که ده دقیقه قبل از ورود به نمایشگاه می‌توانید آن را در اولین سوپرمارکت سر راه ببینید. موضوع آثار هنرمندان پاپ آرت یا از آگهی‌های تجاری بیرون می‌آمد یا از تصاویر تلویزیونی، مجلات و کتاب‌های مصور یعنی از هر آن چیزی که روزانه هزاران بار تکرار و تکرار می‌شود. ظهور پاپ آرت به نوعی واکنش برابر سبک انتزاعی (یا دقیق‌تر اگر بگوییم اکسپرسیونیسم انتزاعی) در عرصه‌ی هنرهای تجسمی بود. دوری از انتزاع و روی آوردن به امر پیش پا افتاده و ملموسی که در دسترس و در معرض دید همگان است. اگر واقعیت زندگی کالاهای هم‌شکل و همسان است پس هنر نیز موضوع خودش را از میان آنها انتخاب می‌کند.

طبیعت بی‌جان، اثر تام وسلمان

در این معنی شاید پاپ آرت در برابر «هنر متعالی» می‌ایستاد و آنچه را که در جامعه در تلویزیون در فروشگاه‌ها و از درو و دیوار شهر می‌بارید، انعکاس می‌داد. زیبایی شناسی همگانی در برابر معیارهای زیبایی‌شناختی روشنفکرانه. (پاکباز، 111)برخی منتقدان پاپ آرت را در زمره آخرین جنبش‌های «مدرن هنری» دسته‌بندی کرده‌اند. از دید این منتقدان سال‌های دهه‌ی شصت را می‌توان پایان مدرنیسم هنری و یا آغاز دوران پست‌مدرن در هنر نام نهاد. (هریسون)منتقدان پاپ آرت اما آن را عوامانه، سطحی و در حد شوخی ارزیابی می‌کنند و برخی دیگر آن را یک واکنش مایوسانه و منفعل در برابر واقعیت اجتماعی نام نهاده‌اند. (آرگان، 279)سؤوال اساسی اینجاست که آیا پاپ آرت اعتراضی بود به صنعت هم‌شکل‌کننده فرهنگی - هنری و یا خود در حقیقت یکی از تجلیات اصلی آن بود.

توضیحات بیشتر:
اصطلاح «هنر همگانی» که در عنوان مطلب به کار رفته است را رویین پاکباز برابر پاپ آرت پیشنهاد کرده است، گرچه شاید ترجمه نام سبک‌ها و مکاتب هنری به زبانی دیگر چندان مرسوم نباشد.
جولیو کارلو آرگان در تحلیل خود از بحران و سرگردانی هنری در اروپا پس از جنگ دوم جهانی، به غیر از تاثیر تسلط فرهنگی آمریکا و حضور روز افزون رسانه‌ها و فن‌آوری اطلاعاتی دو عامل مهم دیگر را هم ذکر می‌کند. یکی تلاش برای احیای مفاهیم و موضوعات مهم فرهنگی- هنری نیمه‌ی اول قرن بیستم با ادغام آنها با ایدئولوژی مارکسیستی و دیگری تاثیر مستقیم و آشکار «اگزیستانسیالیسم» ژان پل سارتر. او، آرگان، مورد اول را در ارتباط با امیدها و آرزوهای انقلابی در اروپا ارزیابی می‌کند که از دل نهضت مقاومت در برابر فاشیسم و نازیسم‌زاده شده بود و به‌طور مشخص و واضح به «چپ» متمایل بود و دومی را مرتبط با ناکام ماندن این امیدها و آرزوها به دلیل بر سر قدرت بازگشتن طبقه یا جناح محافظه‌کار می‌داند. در مورد تاثیر فرهنگ آمریکایی نیز آن را به فضای پس از جنگ و در اختیار گرفتن کنترل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اروپا توسط سرمایه‌داری نوین آمریکا نسبت می‌دهد. (آرگان، 264) تحلیل او از تلاش چهره‌های هنری تثبیت شده‌ی پیش از جنگ مانند پابلو پیکاسو برای سکانداری جریانات هنری این دوران و برخورد هنرمندان جوان پس از جنگ با کوبیسم، یکی از بزرگ‌ترین جنبش‌های هنری نیمه‌ی اول قرن، بسیار خواندنی است و می‌تواند به‌طور مجزا ذکر شود.

منبع فارسی:
پاکباز، رویین، دایره المعارف هنر، فرهنگ معاصر، تهران، 1381

منابع به زبان دیگر:

Argan, Giulio Carlo & Bonito, Achille, L’Arte moderna 1770-1970 e l’Arte oltre il Duemila, Sansoni, Milano, 2003, (prima edizione 1970)
Harrison, Sylvia, Pop Art and the Origins of Post-Modernism, Cambridge University Press, 2001
Zuidervaart, Lambert, "Theodor W. Adorno",
The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Winter 2007 Edition), Edward N. Zalta (ed.)



پاپ آرت


پاپ آرت

 پاپ آرت،گرچه حالا اسمش را در ایران و جاهای دیگر فراوان شنیده می‌شود، در اصل یک جنبش هنری متعلق به دهه 60 میلادی است. یک گروه هنری مستقل انگلیسی بودند که زیبایی شناسی هنری را گسترش دادند. در واقع این‌ها عقیده داشتند مبتذل‌ترین عناصر فرهنگ جامعه قابل زیبا بودن و هنری بودن هستند. آنها ابزارهای کار خود را فیلم‌های عامه پسند، آگهی‌های تبلیغاتی، داستانهای کمیک استریپ علمی تخیلی، موسیقی پاپ، حروف و علائم متداول، اشیای روزمره و کالای مصرفی، معرفی کردند. در واقع هرچه که در چشمان مردم بیشتر دیده می‌شود می‌تواند ابزار قدرتمندی برای پاپ آرت باشد. پدید آوردندگان پاپ آرت بر تاثیر بر فرهنگ عامه شهری تاکید داشتند. در امریکا، پاپ آرت قدرت و نفوذ فراوانی داشت و به نوعی واکنشی برابر اکسپرسیونیزم انتزاعی و باورهای دادائیستی بود. مشهورترین هنرمند پاپ آرت همه دوره‌ها، شاید اندی وارهول باشد که احتمالا بعضی آثارش را دیده باشید. هنر پاپ آرت به سرعت در عرصه‌های مختلفی مثل طراحی گرافیک، سینما و در رسوخ کرد. در دوران جدید با ظهور بیلبوردهای عظیم تبلیغاتی کنار بزرگراه‌ها، پاپ آرت قدرتمندترین ابزار خود را یافت همیشه پاپ آرت و «پول درآوردن از هنر» چنان به هم نزدیک به نظر می‌آیند که اگر نیت بوجود آورندگان آنها را در نظر نگیریم، به راحتی است که با هم اشتباه شوند. این دو با هم بده بستان دارند، پاپ آرت از تجارت تغذیه می‌کند و تجارت از پاپ آرت.

 

پاپ آرت


عبارت پاپ آرت مختصر پاپیولر آرت (هنر توده) است.

نام این جنبش همه چیز در باره خودش را آشکار می‌کند. پاپ آرت میخواست هنر را دوباره به زندگی روزانه مردم بیاورد.

این جنبش در واکنش به نقاشی آبستراکت به میان آمد و ادعا می‌کرد جنبش آستراکت بیش از حد سوفسطایی و نخبه گرا است. تصاویر مورد پسند هنرمندان پاپ اشیا از زندگی روزمره بود بطور مثال قوطی‌های سوپ برای اندی وارهول و کمیدی برای روی لیشتیستین. خصوصیت گرایش جنبش پاپ آرت استفاده وارهول از سیریگرافی، یک شیوه فوتو ریلستیک و توده پسند پرینت میکنگ بود.

 پاپ آرت با فشار وارد مطبوعات و اعلانات شد. تفاوت بین هنرهای زیبا و هنرهای اعلانات بازرگانی بطور ارادی از بین رفت. مثال بسیار خوب پوشش آلبوم‌های موسیقی سالهای شصت است.

 شخصیت مکتب فکری بدون شک اندی وارهول (۱۹۸۷-۱۹۲۸) بود. نام‌های بزرگ دیگر جاسپر جانس، رابرت روشنبرگ، دیود هاکنی، کلیس اولدنبرگ، روی لیشتیستین، جورج سیگال، وین یا جمیز روزنکویست بودند. جنبش پاپ آرت عمدتاً یک جنبش هنری آمریکایی و بریتانیایی بود.


طرحی از وقایع زندگی روزمره - دیوید هاکنی

گرافیک تبلیغاتی - رابرت راشنبرگ

طرح تبلیغاتی Blue از جاسپر جونز
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد